خانواده ايده آل
منبع:روزنامه كيهان
در يك تعريف جامع و ارزشي، كاركرد خانواده مطلوب عبارت است از: رفع نيازهاي مادي، مشاركت در امور خانواده و انجام وظايف و تكاليف اخلاقي و شرعي به صورت متعارف. علاوه بر آن، اعضاي خانواده به تبادل نظر، احساس و عاطفه با يكديگر مي پردازند، به يكديگر تعلق خاطر دارند، همديگر را درك مي كنند، با تمام وجود و متعهدانه در جهت رفع نيازهاي يكديگر تلاش مي كنند و در حل مسائل و مشكلات، مشاور و كارگشاي يكديگر و محرم اسرار و غمخوار يكديگر هستند. در مرحله بالاتر، خانواده در نظام ارزشي الهي است كه محل تعالي و تكامل فرد و پرورش عبادالله است.
بالندگي و رشد و كمال بخشي به اعضاي خانواده و ساختن بندگاني صالح كه جهاد در راه اهداف متعالي نظام اسلامي را اصلاح اجتماعي و رشد فرهنگ عمومي را برترين فوز مي دانند، از ديگر اهداف آن است.مكاتب ديني و اخلاقي، سلامت جامعه را در گرو سلامت خانواده مي دانند و هرگونه برنامه ريزي و سرمايه گذاري را در جهت تحكيم بنيان خانواده و حفظ حريم مقدس آن سفارش مي كنند.اسلام، خانواده را از مهمترين و اساسي ترين واحدهاي اجتماعي مي داند كه بناي آن بر الفت و همدلي و همدمي استوار است و محبوبترين بناها در پيشگاه خداوند است. روابط آن بر مودت و رحمت پايه گذاري شده و گرمي كانون خانواده مورد توجه عميق اسلام است. تعاليم اسلامي شخصيت واقعي انسان را مدنظر دارد و نيك بختي وسعادت زوجين را درسايه عقد و پيمان ازدواج با درنظرداشتن معيارهاي انتخاب همسر تضمين مي كند. در عين خواستاري لذت و خوشي براي زن ومرد، روابط آنها را برمبناي ضابطه انديشمندي قرار مي دهد. اسلام، زندگي خانوادگي را بر مبناي حقوق و مسئوليت قرار مي دهد كه در آن، وظيفه هريك از اعضا معلوم و مشخص است. درعين حال، گذشت و فداكاري زوجين براي گرمي كانون و استواري آن، اصل است. اسلام قائل است كه اصلاحات بايد از خانواده ها شروع شود و زن و شوهر مسلمان بايد بناي حيات اجتماعي را در خانواده پي ريزي كنند. خانواده نظامي دارد كه ازسوي خالق بشر، همان كس كه به همه ريزه كاريها و ظرافتها و لطافت حيات او آگاه است و براي بشريت، سعادت و نيك بختي مي خواهد و در كارش اشتباه و لغزشي نيست، تهيه و تدوين شده است. درنتيجه، براي انسان تأسف و تأثر و بدبختي نخواهدبود و موجبات سكون و آرامش واقعي زوجين از هرسو فراهم است.

خانواده دردنياي امروز

در دنياي امروز، در بسياري از نقاط جهان در رابطه با خانواده ها با وضعي مواجهيم كه در آن حيثيت و شرافت بسياري از انسانها ناديده گرفته مي شود؛ زندگي انسانها صورت مبتذلي پيداكرده و افراد انساني در معرض ارضاي هوسهاي سطحي و زودگذر به جاي عشق و آرامش واقعي هستند. عده اي هوسباز درقالب روشنفكرنمايي سعي كرده اند زنان را از كانون خانواده بيرون بكشند و به صورت ابزار و وسيله دراختيار خود قرار دهند و گروهي كوركورانه به دعوت و نداي آنها پاسخ گفته و تيشه به ريشه خود مي زنند. حتي امروز مي بينيم كه خانواده وجود دارد، اما چه خانواده اي؟ در آن نه سر و ساماني است، نه نظم و آرامشي، نه تربيت و سكوني! خانواده در دنياي امروز بيش از گذشته دستخوش تزلزل روابط و از هم گسيختگي است.
زن و شوهر به علت جداييها، اشتغالات بسيار، افكار و ايده آلهاي متفرق و عواطف و عقايد متنوع، با هم رابطه درستي ندارند. صفا و صميميتي كه در جوامع سنتي بين زن و شوهر ديده شده، در جامعه غيرسنتي صورت خواب و رويا دارد. آري، ما گمان مي كنيم حيات و ايده آلهاي صنعتي به روابط خانوادگي آسيب رسانده و ثبات و آرامشي را كه زاييده روابط حسنه و اخلاق نيكو و تمنيات مشروع بود، از آنان سلب كرده و در سايه چنين امري، سجاياي انساني و مكرمتهاي اخلاقي از بين رفته و زن وشوهر را دربرابر هم آن چنان سست و بي تفاوت كرده است كه با مختصر بهانه اي از هم جدا مي شوند و به بهاي ارزاني از هم دست مي كشند. تنوع طلبي در دنياي امروز باعث شده كه زن و شوهر، تنها به يكديگر قانع نباشند و رفيق و رفيقه بازي در جامعه صنعتي به گونه اي آزاد شايع شود پيداست در چنين دنيايي، خانواده دستخوش چه تزلزلي خواهد شد؟

عوامل انحطاط خانواده

-بحران اساسي خانواده به اقتصاد و اشتغال ونيازهاي مادي ارتباط زيادي ندارد.
- اشتغال بيش از حد زنان در خارج از خانه بر رابطه آنان با فرزندان و رابطه زوجين تأثير مهمي دارد.
- رفتار مردگرايانه و مستقل زن در جامعه بر استحكام خانواده و همگرايي عاطفي آن تأثير منفي گذاشته است.
- نياز به حفظ شغل و درآمد براي تداوم زندگي زنان امري مهم است كه حتي منجر به سقط جنين و... براي حفظ موقعيت شغلي شده است.
از دست دادن حمايت همه جانبه مرد و تنها ماندن زن، او را مجبور به ايفاي نقش دوگانه كرده كه در نهايت موجب ايجاد نقص در خانواده و ضربه بر حيات خويش شده است.
- تفاوت نقشها بين زن و مرد كه سرچشمه غنا، رفاه و مصلحت خانواده و جامعه مي باشد، از بين رفته و باعث تخريب خانواده و جامعه شده است.عدم احساس نياز به تشكيل خانواده يا تداوم آن، به دليل ضعف احساس تأمين نيازهاي عاطفي و عدم مراقبت و توجه و حمايت زوجين از يكديگر در نسل جوان رو به افزايش است.
- طرد سالمندان از خانواده به عنوان موجوداتي مزاحم و پرتوقع و دردمند و نيازمند حمايت دائمي، رو به افزايش است كه باعث از دست دادن تجربيات آنها به عنوان الگويي اصيل و فرهنگي براي نسلهاي بعدي مي شود؛ زيرا در هر خانواده، چهار نسل يكديگر را درك مي كنند: پدر بزرگها، پدران ميانسال، جوانان و كودكان.
- تضعيف نقش مذهب به دليل عدم حضور اعضاي خانواده در مراسم مذهبي مسجد، كليسا، مصلي و آموزش دعا در خانواده كه توسط والدين و در جمع صميمي خانواده برگزار مي شد.